دوحه و فضای تنفس «جمهوریت» !

سخنان محمد معصوم ستانکزی رییس هیات مذاکره‌کننده‌ی دولت در گفتگوهای صلح که از رادیو نوروز منتشر شد،‌ نشان‌دهندهی این امربود که زاویه‌ی ثابت «جمهوریت» در مواجهه با گروه طالبان هم‌چنان استوار است، این استواری اگر از سویی تاکید بر مبناهای دولت جمهوری و نظام موجود است، از سویی دیگر باوجود افزایش خشونت‌ها و جدیت جامعه‌ی جهانی در رابطه با طالبان، موید این مساله است که جمهوریت فضای تنفس بهتر و بیشتری در دنیای پس از ترامپ و یا در آستانه‌ی خروج ترامپ از راس قدرت ایالات متحده امریکا دارد.

آقای ستانکزی در رادیو نوروز بر مبناهایی تاکید کرد که یقینا طرف مقابل شان در این زمینه‌ها نقطه ضعف‌های اساسی دارد. کثرت‌گرایی،حقوق شهروندی،خطوط سرخ مردم، نیروهای دفاعی و امنیتی،حفظ حقوق تمامی شهروندان و همه این‌ها در قالب قانون اساسی از مبناهایی است که آقای ستانکزی بدان تاکید کرد و جمهوریت می‌تواند بدان تکیه کند. درطرف مقابل اما از این موضوع خبرخاصی نیست و این زمینه‌ی سختی برای تعامل و گفتگو ایجاد خواهد کرد. اشاره به تجربه‌ی حکومت یک‌وجهی و ناهمه‌شمول طالبان در گذشته و برابرگذاری جمهوریت از مباحثی است که به صورت ضمنی از سوی دولت در خصوص گفتگوهای صلح مطرح می‌شود. این مباحث در عین حال در زمانی مطرح می‌شود که دونالد ترامپ در آستانه‌ی خروج از کاخ سفید است و این خروج به معنی احتمال تغییرات گسترده در سیاست خارجی دولت نو ایالات متحده در قبال منطقه و از جمله افغانستان است.

سیاست توییت‌گرایانه‌ی رییس جمهور درحال اختتام امریکا فشارهای گسترده‌ای روی دولت موجود افغانستان در روند صلح دوحه وارد کرد. رهایی بندی‌ها طبق موافقت‌نامه‌ی امریکا – طالبان از این دست فشار‌ها بود و اگرچه اخیرا تاکید بر حفظ دوحه به  عنوان محل تداوم گفتگوهای صلح نیز می‌تواند چنین باشد.

 با وجود این‌ها چنانچه آقای ستانکزی گفت توافق «مشروط» امریکا و طالبان که طرف مقابل را در موقعیت برتر قرار داد، اکنون وضعیت در حال دگر شدن است و دست‌کم در افغانستان و برخی کشورهای منطقه این توقع وجود دارد که شروع به کار جو بایدن این سیاست را دگرگون خواهد کرد و از فشارهای حداکثری خواهد کاست. درعین حال اجماع منطقه‌ای برای موفقیت روند دوحه از موضوعات اساسی است که تا حال به صورت روشنی روی‌کرد این کشور های مطرح نشده و حضور و پشتیبانی فعالی در این روند نداشته اند. و کشورهایی مانند هند،ایران ،‌روسیه دراین رده اند.

با وجود سفرهای زلمی خلیل‌زاد نماینده‌ی ویژه‌ی ایالات متحده درامور صلح به برخی از این کشورها و سفر های دوکتور عبدالله عبدالله رییس شورای مصالحه به بیشتر کشور های منطقه طی سال گذشته، شاید به منظور تشریح روند و جلب نظر این کشورها صورت گرفت، اما اصل عدم توافق روی نقاط مشترک مسایل افغانستان و از جمله روند صلح دوحه انگار هنوز پا برجاست که خود زمینه‌ی دیگری برای ایجاد فرصت تنفس بیشتر برای هیات گفتگوکننده‌ی جمهوریت درپی دارد. دگر شدن سیاست‌های منطقه‌ای دولت نو ایالات متحده‌ی امریکا احتمالا می‌تواند به تغییر روی‌کرد و نگرش نسبت به صلح افغانستان و چگونگی نقش و اقناع کشورهای منطقه کمک کند‌، امری که درگذشته در کنفرانس بن اتفاق افتاد و این موضوع به صورت اعلام نشده‌ای سیاست و روی‌کرد کشورهای منطقه را درموضوعات مرتبط با این کشور در حالت توقف قرار داده است.

 این توقف شامل حال هیات جمهوریت نیز می‌شود تا از فرصت به وجود آمده الی تشکیل حکومت نو و آغاز به کار بخش‌های مربوطه استفاده اعظمی کند. استفاده‌ای که شامل تجدید نیروی جمهوریت و فرصت و اعتماد به نفس بیشتری در روند صلح به همراه دارد. شاید درک این نکته نیز در سوی دیگر به افزایش خشونت‌ها و تحمیل فشار بیشتر بر دولت منجر شده است. این فرصت برای طرف مقابل نیز برش زمانی درحال انتظاری است که باید از آن برای اثبات حضور نظامی و سیاسی شان برای میزهای گفتگوی جدی استفاده کنند. گفتگوهایی جدی که یقینا منتظر جلوس باید به اتاق بیضی در کاخ سفید و سیاست گذاری‌ها و روی‌کردهای تازه‌ی ایالات متحده و درکنار آن اقناع و سهم گیری کشورهای منطقه در روند صلح است. صلحی که چنانچه دیده می‌شود بیشتر منتظر بیرون است تا خانه! در این وضعیت نه اجماع داخلی می‌تواند کارگر باشد و نه دوام گفتگو احتمالا به جایی خواهد رسید. هر چند ضرورت به هردو بیش از هر زمانی احساس می‌گردد.