نقش پر ابهام چین در افغانستان

چندی قبل چین صدمین سال‌گرد تاسیس حزب حاکم این کشور را جشن گرفت. مثل دیگر دولت‌های منطقه، کابل هم پیام مبارک باد به رهبران چین فرستاد. دستگاه دیپلوماسی افغانستان به این باور است که به دلیل روابط محکم چین و پاکستان، بیجنگ می‌تواند نقش مثبت در حل سیاسی جنگ ایفا کند. از دید کابل چین می‌تواند اسلام‌آباد را تشویق کند تا طالبان را به امتیازدهی در میز مذاکره وادار بسازد. ولی چین تا حال نقش بسیار مهم در تسهیل گفتگوها میان کابل و طالبان ایفا نکرده است. چین دیپلوماسی بسیار روشن برای حل سیاسی جنگ افغانستان هم به راه نیانداخته است. تا حال دیده نشده است که رهبر چین در یک سخنرانی عمومی‌اش در مورد حل سیاسی جنگ افغانستان حرف مرتبط و معنادار بزند.

واقعیت این است که بسیاری‌ها در منطقه و جهان پالیسی چین در مورد افغانستان را مبهم می‌دانند. در این روزها مطالبی در رسانه‌های منطقه و جهان درمورد  پالیسی چین در افغانستان نشر می‌شود که بسیار شگفتی‌آور است.  به عنوان مثال روزنامۀ پرتیراژ و پر طرف‌دار «جنگ» در پاکستان پس از اعلام خروج بی‌قید و شرط نیروهای امریکایی از افغانستان نوشت که طالبان به کمک چین امریکا را در افغانستان شکست دادند. این روزنامه ضمن اعتراف تلویحی حمایت دستگاه‌های امنیتی پاکستان از طالبان نوشت که در جنگ ضد امریکا در افغانستان، چین همان نقشی را ایفا کرد که سی‌آی‌ای در جنگ دهۀ هشتاد بر ضد شوروی در افغانستان ایفا کرده بود. این ادعای بسیاری بزرگ است.

سی‌آی‌ای در جنگ دهۀ هشتاد به چریک‌های اسلام‌گرای ضد شوروی، جنگ‌افزار می‌خرید و پول مورد نیاز را در اختیار شان می‌گذاشت. آی‌اس‌آی این جنگ‌افزار و پول را به تنظیم‌های جهادیستی ضد شوروی توزیع می‌کرد و آنان را آموزش نظامی می‌داد. سی‌آی‌ای پول فراهم می‌کرد و اسلحه می‌خرید  و آی‌اس‌آی نحوۀ کاربرد جنگ‌افزارهای را که امریکایی‌ها می‌خریدند، به چریک‌های ضد شوروی آموزش می‌داد و پولی را که ایالات متحده فراهم می‌ساخت، به تنظیم‌های ضد روسی توزیع می‌کرد. روزنامۀ پر تیراژ «جنگ» امروز مدعی است که همان نقش سی‌آی‌ای را چین برای گروه طالبان در نبرد ضد امریکا در افغانستان ایفا کرد. به بیان دیگر مدعای این رسانۀ با اعتبار پاکستانی این است که چین به نحوی زمینۀ خرید جنگ‌افزار، مهمات و دریافت پول را به طالبان فراهم کرد تا امریکا مجبور شود که با سرافگنده‌گی خاک افغانستان را ترک کند.

تنها روزنامۀ پاکستانی «جنگ» مدعی چنین نقشی برای چین نیست. برخی از سیاست‌مداران پرنفوذ هندی هم به همین باور هستند. «سوبریمینیوم سوامی» یکی از رهبران ملی‌گرای هندو در پارلمان هند که از دید فکری به رهبران حزب حاکم این کشور نزدیک است و زبان چینی نیز می‌داند در یکی از نوشته‌هایش در رسانه‌های اجتماعی آورده است که محور پاکستان، چین و طالبان  برای دهلی‌نو یک خطر امنیتی است. از دید او نظامیان پاکستان، طالبان و چین متحدان هم‌دیگر اند.

در رسانه‌های جهانی نیز این بحث مطرح است. پس از اعلام خروج بی‌قید و شرط نیروهای امریکایی از سوی جوبایدن رییس‌جمهور کنونی امریکا، رییس‌جمهور غنی در سی‌ان‌ان ظاهر شد تا به سوال‌های فرید ذکریا، مصاحبه‌گر معروف و ستون‌نویس مشهور امریکایی در مورد پاسخ کابل به اعلام خروج امریکایی‌ها از افغانستان جواب بدهد. در این مصاحبه آقای فرید ذکریا از رییس‌جمهور غنی پرسید که فکر نمی‌کند که طالبان به کمک چین کابل را تسخیر کنند؟ پاسخ رییس‌جمهور غنی به این سوال منفی بود. چیزی که مهم است این است که نظریۀ هم‌دستی محرمانۀ چین با طالبان، تا سی‌ان‌ان نیز رسیده است. مصاحبه‌کننده‌گان معروف جهانی مثل فرید ذکریا، روابط گسترده با دهلیزهای قدرت در ایالات متحده دارند و در گفتگو با رهبران جهان مسایل فرضی را مطرح نمی‌کنند. بعید نیست او از مدیران دستگاه‌های امنیتی ایالات متحده در مورد دست‌‌داشتن پنهانی چین در شکست امریکا در افغانستان چیزی شنیده باشد.

رهبران ایالات متحده همیشه به «تهدید چین» اشاره می‌کنند. جوبایدن در آخرین اظهارنظرش در مورد افغانستان گفت که واشنگتن با اولویت‌های دیگر از جمله موضوع چین دست و پنجه نرم می‌کند و دیگر به صرفه نیست که به جنگ با طالبان در افغانستان ادامه دهد. روشن است که رقابت چین و امریکا یک‌شبه شکل نگرفته است. برخی به این باور اند که جنگ سرد جدید این بار در محوریت چین و امریکا در نظام بین‌المللی در حال شکل گرفتن است.

واضح است که ایالات متحده از همان آغاز برنامه‌یی برای حضور دایمی در افغانستان نداشت. در هیچ یک از اسناد دولت امریکا چیزی در این مورد نیامده بود. روس‌ها در آغاز ورود امریکایی‌ها به افغانستان به آنان کمک کردند تا در اوزبیکستان و قزاقستان پایگاه‌های نظامی درست کنند تا از این پایگاه‌ها بتوانند به آسانی به تاجیکستان و از آن طریق به افغانستان دست‌رسی داشته باشند. باور روس‌ها این بود که امریکایی‌ها روزی خارج می‌شوند و اگر آنان می‌دانستند که ایالات متحده قصد ماندن دارد آن پایگاه‌ها را در اختیار شان نمی‌گذاشتند.

در پاکستان هم این باور خلق شده بود که امریکا حضور دایمی در افغانستان نخواهد داشت به همین دلیل آی‌اس‌آی و ارتش آن کشور، شورش ضد امریکایی طالبان را حمایت کردند تا خروج ایالات متحده تسریع شود. ولی با گذشت زمان این باور در منطقه قوت گرفت که امریکا قصد ماندن در افغانستان دارد. آهسته آهسته در حلقات اکادمیک و نوشته‌جات پژوهشی چینی‌ها در مورد افغانستان این فرضیه مطرح شد که امریکا در برابر طالبان شکست خورده است ولی به رغم این شکست، در چارچوب سیاست مهار چینش به حضور نظامی در افغانستان ادامه می‌دهد.

پاکستان همیشه تلاش می‌کند که سیاست این کشور در مورد افغانستان را که اساسش تحمیل یک رژیم اسلام‌گرای جهادیست بر کابل است، با قدرت‌های بزرگ هماهنگ کند. جنگ دهۀ هشتاد ضد شوروی در افغانستان پروژۀ مشترک پاکستان و امریکا بود. پیتر تامسن دیپلومات کهنه‌کار امریکایی در کتاب خاطراتش نوشته است که سی‌آی‌ای پس از خروج روس‌ها هم از برنامۀ آی‌اس‌آی برای براندازی قهری حکومت داکترنجیب‌الله و حمایت از تنظیم گلبدین حکمتیار پشتیبانی می‌کرد. برخی از سیاست‌مداران و رسانه‌های پاکستانی این فرضیه را مطرح می‌کنند که در جنگ سرد جدید میان چین و امریکا نیروهایی مثل طالبان ابزار استراتژیک پاکستان است.  به باور آنان این ابزار می‌تواند به زیان یا سود یکی از این قدرت‌ها استفاده شود.

از دید بسیاری‌ها این خطر هم وجود دارد که در جنگ میان طالبان و دولت افغانستان، چین به طور محرمانه با طالبان همکاری کند. برعکس عده‌یی این طور هم گمانه‌زنی می‌کنند که در یک مرحله شاید طالبان علیه چین استفاده شوند. ولی تاریخ نشان داده است که جنگ ابرقدرت‌ها در سرزمین افغانستان به زیان آن قدرت‌ها تمام می‌شود. جنگ امریکا و شوروی در میدان افغانستان در دهۀ هشتاد برای اولی حادثۀ تروریستی ۱۱ سپتامبر و برای دومی نبرد خونین در چیچن، قفقاز و آسیای میانه به بار آورد.